به گزارش «سراج24»، این روزها کم کم به سالگرد شهادت شهید دکتر آیت نزدیک میشویم. شهید والامقامی که عمق نفوذ دید او و تحقق پیشبینیهای موشکافانه وی در مورد برخی از فعالین سیاسی انقلاب، بر جایگاه رفیع او افزوده است. به همین دلیل به نظر میرسد که بازخوانی دوباره زندگی و آرای این شهید امری لازم و سودمند باشد.
شهید آیت روز سوم تیر ماه 1317 هجری شمسی در شهرستان نجفآباد اصفهان در خانوادهای روحانی و کشاورز دیده به جهان گشود. از ناحیه مادر و نیز از جانب پدر، سید بود. از ناحیه مادر، نوه مرحوم آیتالله سیدعلی نجفآبادی (که یکی از چهرههای بسیار درخشان عصر خود بود و در کتاب رجال اصفهان درباره او مینویسد که در علوم معقول سرآمد اعوان و همرزمان خود بوده و در فقه نیز مشهور بوده است و مشاورز مرحوم آقا مدرسهای میباشد) و پدر ایشان هم روحانی بوده است. این خانواده از ابتدا در نهایت سختی و فقر، روزگار می گذرانیده و تنها منبع درآمد برایشان، دسترنج حاصل از کشاورزی بوده است؛ لذا وی از کودکی در نهایت تنگدستی و محرومیت مادی رشد کرده و با عمق وجود، فقر و تنگدستی را لمس نموده است.
پس از پایان تحصیلاتش در نجفآباد و اصفهان، به تهران آمد. او تحصیلات علوم دینی از جمله علوم حوزه را تا حدود فقه و اصول در این شهرها به پایان آورده بود. در تهران در دانشسرای عالی در رشته تربیت معلم، در بخش ادبیات فارسی موفق به اخذ لیسانس شد (سال 1337) و بعد مطالعات خود را در رشته جامعهشناسی ادامه داد و به سال 1340 به اخذ فوق لیسانس جامعهشناسی از مؤسسه علوم اجتماعی دانشگاه تهران نایل آمد و با وجود آنکه عنوان دانشجوی رتبه اول را به دست آورده بود، برخلاف رویه معمول، به علت تسلط ملی گرایان بر مؤسسه علوم اجتماعی، از دادن بورس تحصیلی و اعزام او به خارج از کشور جلوگیری به عمل آمد.
به هر حال شهید آیت از اولین کسانی بود که به امام خمینی پیوست و از همان تاریخ حوالی سال 40 ، با تمام وجود، خود را در خط مبارزه امام خمینی قرار داد و در تابستان سال 1342 در ارتباط با چاپ و پخش اعلامیههایی در این رابطه در خیابان پامنار از طرف ساواک دستگیر و زندانی گردید.
با اوجگیری مبارزه ملت مسلمان ایران در مقابل نظام استکبار، شهید آیت یکی از اولین کسانی بود که با سخنرانیهای خود در مساجد و دانشگاهها و ادارات دولتی به گسترش دامنه مبارزه با رژیم پرداخت و با حضور خود در این اجتماعات که شاید بیشترین سخنرانی های شهید آیت در طی این دوران انجام شده است، نقش بسیار سازنده و فعالی در بالا بردن سطح اطلاعات تودههای مردم ایفاء کرد.
با پیروزی انقلاب، شهید آیت به همراه شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی و سایر همرزمان از مؤسسین حزب جمهوری اسلامی و عضو شورای مرکزی این حزب بود که از همان ابتدا به عنوان دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد.
شهید آیت در انتخابات مجلس خبرگان، بعنوان نماینده مردم اصفهان انتخاب شد و بعنوان دبیر مجلس خبرگان انتخاب گردید. نقش آیت در مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی فراموششدنی نیست، او به خوبی تشخیص داد که طرح پیش نویس قانون اساسی که به وسیله دولت موقت تدوین شده بود، نمیتواند پاسخگوی نیازهای انقلاب اسلامی ایران باشد و به همین جهت با استفاده از تجارب تاریخ گذشته ملت ما، به همراه شهید بهشتی و دیگر همفکران خود سعی در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی کرد که این تلاشها نتیجه نیز داد تا جائیکه پس از شهادت وی، هاشمی رفسنجانی تاکید میکند که ولایت فقیه با اصرار و نظر شهید آیت در قانون اساسی گنجانده شد .
پس از حذف آقای جلال الدین فارسی از نامزدی ریاست جمهوری، شهید آیت به عنوان تنها کاندیدای حزب در مقابل خطی که بنیصدر نامزدشان بود و حربه تبلیغات منافقانه در دستشان مطرح میگردد. در این زمان که تقریباً صحنه برای بنیصدر خالی شده است، شهید آیت در نطق انتخاباتی رادیویی خود مطالب مهمی بیان میکند که به قسمتهایی از آن اشاره میشود:
««اگر در بین کاندیداها کس دیگری بود که از نظر من حتی بالنسبه واجد خصوصیات و صفات موردنظر بود، خیلی ساده و آسان به نفع او کنار میرفتم، ولی اکنون چنین کسی را نمییابم و از طرفی نسل جوان و پرشور و انقلابی و ایامان در اثر این جریان دچار یأس و تردید و سر درگمی شده است و بنا به تقاضای افرادی از همین قبیل است که من هنوز با وجود آنکه اوضاع و احوال را به هیچ وجه مساعد و مناسب نمیبینم، زیرا روحانیت که بخش اعظم جامعه از او الهام میگیرد و نیز احزاب و گروههای مؤثر به علت کمبود فرصت، به جای اینکه بین خوب و خوبتر، خوبتر را انتخاب کنند، بین نامناسب و نامناسبتر، نامناسب را میخواهند انتخاب کنند، یعنی از ترس زید، عمر را انتخاب میکنند، نه اینکه عمر را مناسبتر بدانند و او را انتخاب کنند و این موضوع انتخاب را مشکل کرده است».
شهید آیت در ادامه سخنان انتخاباتش به نقش تبلیغات پرخرج به عنوان یک حربه امپریالیستی و غربی برای انتخابات اشاره میکند و میگوید:
««رئیس جمهور نه پودر رختشویی است و نه روغن نباتی و نه نظایر آن که به ضرب پوستر و عکس و پلاکارد در مغز مردم فرو کنند. این همان غربزدگی و سبک تبلیغات غربی است که ما دچار آن شدهایم. این همان چیزی است که متفکران و محققات حتی غربی ها آن را دلیل ظاهری بودن دموکراسی غربی میدانند، نه واقعی بودن آن؛ زیرا وقتی بنا بر تبلیغات شد و نه ارشاد، کسی برنده است که پولدارتر است».
اما به هرحال عرصه انتخابات به بنیصدر واگذار شد. پس از روی کار آمدن بنیصدر و نزدیکی او با مجاهدین خلق از یک طرف و لیبرالها از طرف دیگر،نطقهای آتشین شهید آیت علیه بنیصدر شرع شد که به خوبی در فضای غبارآلود آن زمان، موضع و اندیشه سیاسی بنیصدر را افشا میکرد. مسألهای که خشم هوادارن بنیصدر را افروخته بود. اما اگر از بررسی نطقها و مواضع شهید آیت در خصوص بنیصدر بگذریم، سخنان و پیشبینی او در خصوص میرحسین موسوی بسیار جالب و قابل تامل است.
زمانی که میرحسین موسوی به عنوان گزینه وزیر امور خارجه به مجلس معرفی شد، شهید حسن آیت، نطق مفصلی را در اعتراض به این موضوع ایراد کرد؛ آیت به صراحت تاکید داشت که میرحسین موسوی به ملیگراها گرایش دارد و تعلق خاطری به انقلاب و امام خمینی ندارد.
متن نطق شهید آیت در مخالفت با وزارت خارجه میرحسین موسوی در مجلس شورای اسلامی که در تاریخ 14 تیر 1360، یعنی یک هفته بعد از انفجار هفت تیر صورت گرفت به این شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم. من با اینکه اسم نوشته بودم، در این شرایط حساس، در این شرایطی که ملت هم عزادار است و هم دچار موفقیتهایی شده است، نمی خواستم صحبت کنم اما در محظور بودم. یکی همین که اشاره کردم، شرایط حساسی است که ممکن است مخالفت من باعث سوء استفاده بشود و از طرفی هم هنوز بوی خون پاک شهدا از دفتر حزب جمهوری اسلامی به مشام می رسد و هنوز مرکب عزل رئیس جمهور بی کفایت خشک نشده است.
از این جهت که بعد تاریخ قضاوت بدی نکند، تمام مطالبم را در این خلاصه می کنم که دوست قبلی ما [سخنران قبلی مجلس که در موافقت با موسوی سخن گفت] گفتند که نظریات آقای موسوی درباره آقای دکتر مصدق مربوط به گذشته بوده است. کاری نداریم که این گذشته سال 58 و سال نزدیک به ما و سال 59 هست. اما اگر ایشان الآن هم به این سئوال من پاسخ بگویند شاید مساله حل شده است که آیا ایشان مصدقِ امام را قبول دارند که امام می فرمایند مصدق به اسلام سیلی زد، مصدق، مسلم نبود؟ در زمان مصدق به چشم سگ عینک زدند و روی آن نوشتند آیت الله. در زمان مصدق روزنامه شورش که مورد تایید مصدق بود، تصویر آیت الله کاشانی را به صورت سگ و مار و عقرب می کشید. آیا این مصدق را قبول دارند یا مصدق سرمقاله 28 تیر 1358 و 14 اسفند 1358 و مقاله اخیری که تحت عنوان "خیابان مصدق" نوشتند؟(5) کدامیک از این دو مصدق را، ایشان صریحا بگویند که الآن پس از آن بیانات امام قبول دارند؟ آیا رفراندوم مصدق را در سلسله مقالاتی که حمام(؟) نامی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشته بود و او را یک عمل ضدامپریالیستی قلمداد کرده بود، آن را قبول دارند و یا رفراندومی که امام فرمودند تقلبی بود؟ و به منظور تحمیل قانون اساسی آمریکایی بود و سر یک الاغ رای بسته بودند و بردند در صندوق مخالفین انداختند و همینطور سایر خطوط که اشاره شد؟
مطلب زیاد است ولی شرایط کنونی را من مناسب برای طرح این مسائل نمی دانم ولی این سئوال را دلم می خواهد که ایشان صریحا جواب بدهند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.» (6)
مشروح مذاکرات مجلس در روز ۱۴ تیر ۱۳۶۰نشان می دهد که موسوی از دادن پاسخ صریح به سئوال شهید آیت طفره می رود. به هر حال در آن روز، مجلس شورای اسلامی به وزارت میرحسین موسوی رای مثبت داد. سیدحسن آیت هم یک ماه بعد از این نطق، صبح روز 14 مرداد 1360 در برابر منزل خود هدف رگبار قرار گرفت و به شهادت رسید. 14 مرداد، روزی بود که قرار بود مجلس به کابینه جدید، یعنی کابینه شهید باهنر رای دهد. میرحسین موسوی، دوباره جزو اعضای پیشنهادی این کابینه بود.
شهید آیت تصمیم میگیرد که در جلسه علنی مجلس برای رای اعتماد به وزرای پیشنهادی اسنادی را علیه عدهای از فعالین سیاسی آن دوران از جمله میرحسین موسوی رو کند. اسرافیلیان، از نزدیکان شهید آیت در گفتگویی با روزنامه "وطن امروز" میگوید:
«شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل میکند و میگوید، من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت، امروز(چهارشنبه 14 مرداد 1360) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقتها را برای مردم روشن کنم. اما آیت زمانی که از در منزل خارج میشود در فاصله 30 تا 40 متری بنزی مشاهده میشود که راننده آن در حال پنچرگیری است، آیت سوار اتومبیل خودش میشود که از جانب افراد مخفی در آن بنز توسط مسلسل ترور میشود و نزدیک به 65 گلوله به بدنش اصابت میکند و هنوز جای گلولهها روی در منزل او هست».
به این ترتیب اجل به شهید آیت مهلت نداد که اسناد خود را افشا کند، البته اینکه چرا دکتر آیت در آن زمان به خصوص به شهادت رسید، به چه دلیل و چه کسانی برای ترور او برنامهریزی کردند؟ چرا کیف اسناد او بعد از شهادتش به سرقت رفت؟ سوالهایی است که گرچه هنوز پاسخ شفافی به آنها داده نشده، اما بررسی آن هم لازم است و هم مجال مفصل دیگری میطلبد.